پیچیدگی روزافزون برنامه‌هایی مانند ChatGPT منجر به نگرانی در مورد آینده ساخت فیلم شده است. چه اتفاقی افتاد که به اینچنین برنامه‌هایی فرصت بروز دادیم؟

هوش مصنوعی می‌تواند فیلمنامه خوبی بنویسد؟/ نگاهی طنزآمیز به کارکرد ماورایی جی‌پی‌تی

تبریز کریدور ـ گروه سینما: پیچیدگی روزافزون برنامه‌هایی مانند ChatGPT(بر مبنای هوش مصنوعی) منجر به نگرانی در مورد آینده ساخت فیلم شده است. چه اتفاقی افتاد که به اینچنین برنامه‌هایی فرصت بروز دادیم؟ هوش مصنوعی (Artificial intelligence) (به اختصار: AI)، هوشی است که توسط ماشین‌ها ظهور پیدا می‌کند، در مقابل هوش طبیعی که توسط جانوران شامل انسان‌ها نمایش می‌یابد. اما پیش از هرچیز باید این موضوع را دانست که کلمه هوش، نشان دهنده امکان استدلال است و اینکه آیا هوش مصنوعی می‌تواند به توانایی استدلال دست یابد یا خیر، خود موضوع اختلاف محققان است. کتاب‌های AI(هوش مصنوعی) پیشرو، این شاخه را به عنوان شاخه مطالعه بر روی «عوامل هوشمند» تعریف می‌کنند: هر سامانه‌ای که محیط خود را درک کرده و کنش‌هایی را انجام می‌دهد که شانسش را در دستیابی به اهدافش بیشینه می‌سازد. برخی از منابع شناخته شده از اصطلاح «هوش مصنوعی» جهت توصیف ماشینی استفاده می‌کنند که عملکردهای «شناختی» را از روی ذهن انسان‌ها تقلید می‌کنند، همچون «یادگیری» و «حل مسئله»، با این حال این تعریف توسط محققان اصلی در زمینه AI رد شده‌ است.

استوارت هریتِیج از روزنامه گاردین در مقاله امروز خود نگاهی طنزآلود به هوش مصنوعی در دنیای سینما انداخته است، نگاهی نقادانه و طنز‌آمیز که در ادامه می‌خوانیم: ظهور برنامه‌های هوش مصنوعی مانند ChatGPT موجی از دست نوشته‌های اخلاقی را به راه انداخته است، که برجسته‌تر از درون صنایعی است که تهدید به نابودی آن‌ها می‌کند. آیا فقط به این دلیل که می‌توانید یک ربات را برای نوشتن فوری کد یا نوشتن قرارداد یا ارائه پشتیبانی از مشتری به صورت رایگان دریافت کنید، آیا باید این کار را انجام دهید؟ خوب، پاسخ انجمن نویسندگان آمریکا یک بله مشروط است. این هفته، انجمن نویسندگان آمریکا پیشنهاد کرد که ChatGPT قطعا در آینده مجاز به نوشتن فیلمنامه خواهد بود، مشروط بر اینکه اعتبار (و پول) به نویسنده انسانی برسد که در وهله اول درخواست را ارائه کرده است. پیشنهاد تصویری ترسناک از آینده ترسیم می‌کند. آینده‌ای که در آن حتی انسانی‌ترین هنرها زیر چرخ‌های یک فناوری نااندیشیده له می‌شوند. یا این کار را می‌کند؟ همه می‌دانند که ChatGPT ایراداتی دارد. به عنوان مثال، من فقط از او خواستم که بیوگرافی من را بنویسد، و اشتباهات ناشی از آن شامل تاریخ تولد، شغل من، تعداد فالوورهای شبکه‌های اجتماعی و تعداد جوایزی بود که کسب کرده‌ام، به علاوه ادعا کرد که یک بار کتابی نوشته‌ام به نام  «نگهبان احمق‌های خارج از کشور». بنابراین هنوز کاملاً بی‌فایده و بلااستفاده است. اما آیا هوش مصنوعی می‌تواند برای من فیلم بسازد؟ نتایج آزمایش‌های من را ملاحظه فرمایید.

آزمایش اول: من را ثروتمند کن اولین درخواستی که انجام دادم این بود: «برای من طرح کلی فیلمی را بنویس که میلیاردها دلار در سینما درآمد داشته باشد». این ممکن است مانند یک رفتار بخل‌آمیز به نظر برسد، اما به استفاده از کلمه «به صورت نمایشی» توجه کنید. من فقط نمی‌خواهم به‌شدت ثروتمند شوم، بلکه می‌خواهم تجربه سنتی سینما را حفظ کنم. در عوض، ChatGPT فوراً یک فیلم پرفروش علمی تخیلی به نام The Last Hope ارائه کرد. در اولین پاراگراف طرح کلی آمده است: «در آینده نزدیک، زمین با یک رویداد فاجعه بار ناشی از یک سری بلایای طبیعی که سیاره را ویران کرده است، مواجه است. دولت‌های جهان نتوانسته‌اند راه حلی برای این بحران بیابند و بقای بشریت اکنون در خطر است. تیمی از دانشمندان و مهندسان گرد هم می‌آیند تا آخرین تلاش خود را برای نجات سیاره به کار بندند. آنها یک فضاپیما به نام «آخرین امید» می‌سازند که از طریق یک کرم چاله به سیاره‌ای دوردست می‌رود که به طور بالقوه قابل سکونت شناخته شده است. بنابراین اساساً همان فیلم «بین ستاره‌ای» است. اما بهتر است، امیدوارم، زیرا آن فیلم تنها 600 میلیون دلار در سطح جهانی درآمد داشت و من می‌خواهم میلیاردها دلار کسب کنم. و اینجاست که ChatGPT واقعاً مفید است. در طرح کلی آن آمده بود: «هنگامی که آنها به مقصد خود نزدیک می‌شوند، تیم راز تاریکی را کشف می‌کند که نه تنها ماموریت آنها بلکه سرنوشت خود بشریت را تهدید می‌کند. اما این خیلی مبهم است، بنابراین من یک سوال بعدی پرسیدم و می‌خواستم این راز تاریک را توضیح دهد. و این کار را کرد: «سیاره دوردست، که تصور می‌شد یک خانه جدید بالقوه برای بشریت باشد، قبلاً توسط یک نژاد بیگانه هوشمند ساکن شده است. بیگانگان سفر «آخرین امید» را زیر نظر داشتند و با خدمه انسانی دشمنی می‌کنند. خدمه متوجه می‌شوند که موجودات فضایی بسیار پیشرفته‌تر از آن چیزی هستند که انتظار داشتند و قدرت تخریب زمین را دارند. در حالی که خدمه تلاش می‌کنند با بیگانگان مذاکره کنند و راهی برای همزیستی مسالمت آمیز بیابند، توطئه عمیق‌تری را کشف می‌کنند که نشان می‌دهد بیگانگان در ایجاد بلایای طبیعی که زمین را ویران کرده‌اند، نقش داشته‌اند. این مکاشفه مسابقه‌ای را با زمان به راه می‌اندازد، زیرا خدمه نه تنها باید راهی برای زنده ماندن از حملات بیگانگان بیابند، بلکه آنها را از نابودی زمین و جلوگیری از وقوع همان فاجعه برای سیاره دیگر بازدارند.» این جالب‌تر است و به آینده‌ای اشاره می‌کند که در آن برنامه‌هایی مانند ChatGPT در واقع فیلم نمی‌نویسند، بلکه ایده‌هایی را تولید می‌کنند که می‌تواند به فیلمنامه‌نویسان انسانی کمک کند تا از مشکل خلاص شوند. با این حال، هنوز محدودیت‌هایی وجود دارد. با توجه به احتمال پیشنهاداتش، پیشنهادهای بازیگری را خواستم و «کریس همسورث»، «بری لارسن» و «جان بویگا» را پیشنهاد داد. گفته می‌شود که لارسن نقش دکتری به نام راشل پاتل را بازی می‌کند، بنابراین از او چند دیالوگ نمونه خواستم. صحنه کوتاهی به من داد که در آن همسورث با لارسون ملاقات می‌کند و به او می‌گوید که فکر می‌کند دستش رگ به رگ شده است. پاسخ او این است: «بگذار ببینم. حق با شماست، رگ به رگ شده است. من آن را برای شما درست می‌کنم.» با خطوطی به این کسل کنندگی، رویاهای من برای میلیاردر شدن از بین رفت. زمان تغییر همه چیز است.

آزمایش دوم: برایم اسکار بگیر به هر حال کسب درآمد از تجارت سینما سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود، اما به ثمر رساندن ظروف نقره‌ای شیرین کار غیرممکنی نیست. پیام بعدی من ساده بود: «یک فیلم برنده اسکار برایم بنویس». و این بار، ChatGPT من را ناامید نکرد. فیلمی که ساخته شد یک درام به نام «روح شکست ناپذیر» بود که درباره «سفر یک زن جوان برای کشف خود و انعطاف‌پذیری در مواجهه با آسیب‌های گذشته‌اش و مبارزه با انتظارات اجتماعی و شخصی برای دنبال کردن رویاهایش» بود. یعنی الان به من اسکار بده. برای جزئیات بیشتر، ChatGPT به تحویل کالاها ادامه داد. این زن جوان خشونت خانگی توسط یکی از اعضای خانواده را تجربه کرده است، اما او همچنان علاقه‌ای به کار هنری دارد که نمی‌توان آن را کنار بگذارد. او به دلیل «چالش‌هایی که به‌عنوان یک زن رنگین‌پوست در صنعت مردانه با آن مواجه است» برای پذیرش در یک مدرسه موسیقی معتبر تلاش می‌کند، اما در نهایت می‌آموزد که «موفقیت او با انتظارات اجتماعی یا آسیب‌های گذشته تعریف نمی‌شود، بلکه توسط او تعریف می‌شود. احساس عزت نفس و قدرت درونی خود». این فیلم با اجرای او به پایان می‌رسد «آهنگی قدرتمند که تجسم سفر و پیام تاب آوری و عشق به خود است». آیا این فیلم را ببینم؟ خدایا نه! به نظر می‌رسد فیلمی بسیار غمگین است که خیلی مشتاق جلب نظر مخاطبین است. اما آیا اگر فکر می‌کردم برنده اسکار می‌شوم، موفق می‌شوم؟ البته. بدیهی است که موفقیت آن به آهنگ پایانی بستگی دارد، بنابراین از ChatGPT خواستم آن را برای من بنویسد. اشعار برای انتشار در اینجا بسیار طولانی است، اما این شعر آغازین و کر است: من تمام عمرم را دویدم از درد و از نزاع اما پنهان نمی‌کنم، فرار نمی‌کنم من یک به یک با شیاطین روبرو خواهم شد گروه کر: من شکست ناپذیرم تزلزل ناپذیرم روح من اوج می‌گیرد از همه چیز بالا خواهم رفت، بالهایم را باز خواهم کرد…

باز هم،  این بدترین فیلمی است که تا به حال ساخته شده است، اما لطفاً همه جوایز اسکار من را به دفتر گاردین بفرستید. آزمایش سوم: دنیای سینمایی ماروِل را نجات بده(سینمای ابرقهرمانی) اینجاست که همه چیز جدی می‌شود. در یک دهه و نیم گذشته، کل باکس آفیس(گیشه) جهانی بر موفقیت دنیای سینمایی مارول(اَبَرقهرمانی) تکیه کرده است. اما تقریباً تمام فیلم‌های جدید مارول که از زمان «انتقام جویان: بازی پایانی»(Avengers: Endgame) اکران می‌شوند بسیار افتضاح بوده است، واقعیتی که کل آینده صنعت سینما را تهدید می‌کند. پیشنهاد نهایی من ساده بود: «یک فیلم انتقام‌جویان برایم بنویس که کانگ به‌عنوان آنتاگونیست(قهرمان داستان) و عناصر چندجهانی در طرح نمایش داده می‌شود، در واقع خوب است». هوش مصنوعی ChatGPT فیلم «انتقام‌جویان: تهدیدات چندجهانی»(Avengers: Multiversal Menace) را می‌سازد. فیلمی که در آن کانگ تلاش می‌کند بر هر واقعیتی به طور همزمان غلبه کند. انتقام‌جویان از هم جدا می‌شوند و برای جمع‌آوری متحدان به جهان‌های مختلف سفر می‌کنند، اما وقتی با نسخه‌های متفاوتی از خود، فناوری ناآشنا و «هنجارهای فرهنگی متفاوت» مواجه می‌شوند، با مشکلاتی مواجه می‌شوند. و سپس  پرده سوم می‌آید:

نبرد نهایی در یک هاب(شبکه) چندجهانی اتفاق می‌افتد، جایی که کانگ تلاش می‌کند تمام واقعیت‌ها را در یک واحد ادغام کند تا یک امپراتوری جدید ایجاد کند. انتقام‌جویان و متحدانشان درگیر نبردی عظیم علیه نیروهای کانگ می‌شوند و در عین حال سعی می‌کنند جلوی فروپاشی چندجهانی را بگیرند. مبارزه شدید و پر هرج و مرج است و شخصیت‌های مختلف از توانایی‌ها و ابزارهای منحصر به فرد خود برای مبارزه با ارتش کانگ استفاده می‌کنند. در پایان، انتقام‌جویان می‌توانند کانگ را شکست دهند و از فروپاشی چندجهانی جلوگیری کنند، اما نه قبل از اینکه کشف تکان‌دهنده‌ای در مورد ماهیت واقعی چندجهانی و پیامدهای آن برای واقعیت خودشان انجام دهند.» باز هم، به نظر می‌رسد دستورالعمل برای CGI گل آلود و غیر قابل تشخیص، اما چرا عادت یک عمر را ترک کنید؟ به هر حال، همه چیز خوب است، اما من فهمیدم که تنها دو دلیل وجود دارد که چرا هر کسی به دیدن فیلم‌های مارول می‌رود: شوخی‌ها و صحنه‌های قهرمانانه فیلمی. من از ChatGPT خواستم تا چندین تک خط طنزآمیز ارائه کند که اعضای مختلف انتقام‌جویان ممکن است هنگام مبارزه با کانگ بگویند که بهترین آنها عبارتند از: ثور: «بازی فاتح شما ضعیف است، کانگ. شما باید به بازی با اسباب بازی‌های خود ادامه دهید. کاپیتان آمریکا: شاید شما یک فاتح باشید، اما هرگز روح ما را تسخیر نخواهید کرد. هالک: کانگ، وقتی عصبانی هستم از من خوشت نمی‌آید. اوه صبر کن، تو از قبل من را دوست نداشتی.» مسلماً این خروجی هوش مصنوعی عالی نیست، اما برای خروجی‌های اخیر دنیای سینمایی ابرقهرمانی بسیار مناسب است. اما این من را به مرحله آخر می‌رساند: یک سکانس غیرمنتظره و نفس‌گیر: صفحه نمایش در آزمایشگاهی غبارآلود و فراموش شده در گوشه‌ای دورافتاده از کیهان محو می‌شود. دوربین به آرامی دور اتاق می‌چرخد ​​و تجهیزات شکسته و انبوهی از آوار را نشان می‌دهد. ناگهان، دوربین روی یک شی کوچک و درخشان که زیر تلی از آوار پنهان شده است، می‌ایستد. هنگامی که دوربین روی شی زوم می‌کند، مخاطب می‌بیند که یک پیجر کوچک و بیپ است. ناگهان، پیجر به صدا در می‌آید و صدایی ضعیف منتشر می‌کند. دوربین در حالی که بلندتر و بلندتر وزوز می‌کند روی پیجر می‌ماند تا در نهایت در بارانی از جرقه‌ها منفجر شود. درست زمانی که مخاطب تعجب می‌کند که این چه معنایی می‌تواند داشته باشد، دوربین به نمای نزدیک از یک جفت دست مودار و چنگال‌دار برش می‌دهد. دست‌ها متعلق به کسی نیست جز ولورین(گرگینه)، که معلوم می‌شود تمام مدت زیر سایه‌ها ایستاده است. ولورین با لبخندی شیطنت آمیز مستقیم به دوربین نگاه می‌کند و می‌گوید: به نظر می‌رسد بالاخره دعوت انتقام جویان را دریافت می‌کنم، باب. این صحنه با یک شعار کلاسیک به سبک سینمای ابرقهرمانی پایان می‌یابد: «وولورین به مبارزه در فیلم «انتقام‌جویان5» می‌پیوندد». متشکرم، ChatGPT خسته نباشی!، فکر کنم همون خودمون هم دنیای سینمایی ابرقهرمانی رو نجات می‌دهیم. پایان پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top