به یاد نداریم که ایران وارد تعاملات منطقهای و جهانی شود و منافع احتمالی آن قربانی تنگنظریهای سیاسی نشده باشد و تا زمانی که بلوغ رفتاری بین جریانهای سیاسی نهادینه نشود باید همچنان شاهد ذبح مصالحی باشیم که فایدهای برای کشور و ملت را به همراه دارد.
فارسپلاس؛دیگر رسانهها- الف نوشت: 1- امکان ندارد که به مسائل پیرامونی سیاستخارجی ایران با عینک جناحی نگریسته نشود؛ تفاوتی نمیکند که موضوع چیست، کدام جناح سیاسی پرونده حلوفصل چالشهای خارجی را در دست دارد و برای تأمین منافع و مصالح ملی قدم برمیدارد. باید تاخت و هر دستاوردی که شاید در نهایت منفعت کشور و ملت را به دنبال داشته باشد، زیر این کوتهبینیهای سیاسی و جناحی خرد شود!
۲- به یاد نداریم که ایران وارد تعاملات منطقهای و جهانی شود و منافع احتمالی آن قربانی تنگنظریهای سیاسی نشده باشد؛ هر چند شاید این تعاملات واجد وجوه منفی هم باشد اما به جای وحدت روی یک مسئله ملی و تکیه بر دستاوردهای احتمالی آن که شاید نفع عموم را به همراه داشته باشد، این دیپلماسی کشور است که آماج هجمهها و حملات قرار میگیرد!
۳- توافق ایران و عربستان پیش روی ماست؛ توافقی که مطابق روال گذشته به دستاویزی برای حمله به کشور تبدیل شده؛ اینکه ایران از مواضع خود کوتاه آمده و حتی از حمایتهای سیاسی خود از انصارالله یمن دست کشیده و حتی حاضر به پرداخت غرامت به عربستان شده و در یک کلام باجهای کلانی به همسایه جنوبی خود داده! این ادعاها از سوی چه کسانی مطرح شده؟ از سوی جریانهای مخالف دولت کنونی و طیف حامیان برجام.با چه منطق و استدلالی؟ چیزی که نمیبینیم، برهان مبرهن برای اثبات این ادعاهاست. صرفا دلایلی که مطرح میشود خبرپراکنیهای چند رسانه غربی است که ید طولایی در چنین شبههافکنیهایی را دارند. بنابراین این ادعاها خالی از کوچکترین دلایل منطقی و مستند است و در فضایی که رسانههای برونمرزی عنان کار را به دست گرفته و بخشی از مردم هم به آن گرایش پیدا کردهاند، باورپذیری چنین اخبار دروغینی چندان تعجبآور نیست.
۴- مدعیان امروز به این سؤالات و فرضیهها پاسخ نمیدهند که چرا عربستانی که تا چند ماه پیش به صورت غیرمستقیم از ناآرامیهای خیابانی در ایران حمایت میکرد، حاضر به امضای توافق و عادیسازی روابط میشود؟ آیا منطقی است با کشوری که – از نظر مدعیان- در موضع ضعف به سر میبرد، به مذاکره کرد و به توافق رسید؟ این عقلانی است، با کشوری که رو به زوال است و از نظر این مدعیان در یک فرآیند طبیعی به سمت احتضار حرکت میکند، بر سر میز نشست؟
۵- علت تخفیف مذاکرات و تقلیل دستاوردهای احتمالی آن، بر اساس منویات سیاسی است و لاغیر. این مهم است که توافق در دولت فعلی صورت گرفته و باید تحت هر شرایطی به آن تاخت. متاسفانه در اردوگاه مقابل هم همین روال جاری بوده و تفاوت چندانی دیده نمی شد. در حین مذاکرات برجام و پس از امضای این توافق، دیدیم که چگونه یک موضوع ملی به بهانهای برای تاخت و تاز قطبهای سیاسی به یکدیگر شد و حتی پس از خروج آمریکا از این توافق که باید همه نیروها ذیل یک موضوع به وحدت برسند و صدای واحدی به بیرون مرزها مخابره شود، نزاعها ادامه یافت و در این اثنا آن چیزی که قربانی شد، چیزی نبود جز منافع یک کشور و یک ملت.
۶- با این اوصاف و قطببندیهای شدیدی که در جریان است، امید چندانی به تغییر وضعیت نیست. تا زمانی که بلوغ رفتاری بین جریانهای سیاسی نهادینه نشود باید همچنان شاهد ذبح مصالحی باشیم که شاید اندک فایدهای برای کشور و ملت داشته باشد.
پایان پیام/ت